دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 3668
تعداد نوشته ها : 3
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب

گناه اعمال نیک را هدر می دهد: و نیز پاره ای از گناهان کبیره باطل کننده ی اعمال صالحه است و در این کتاب در محل خودش ذکر خواهد شد و خلاصه پرهیز از گناه مهمتر از اعمال صالحه است و برای اثبات این مطلب ( اهمّیّت بیشتر ترک گناه ) پاره ای از روایات نقل می شود.

اهمّیّت ترک حرام در روایات: 1- رسول خدا(ص) فرمود:نخوردن لقمه ی حرامی نزد خداوند از دو هزار رکعت نماز مستحبّی خواندن بهتر است.

2- امام صادق(ع) فرموده: ردّ کردن یک درهم به صاحبش نزد خئاوند با هفتاد حجّ قبول شده برابر است.

3- و نیز فرمود: سعی و کوشش کنید در بجا آوردن اعمال صالحه و اگر عمل صالح انجام نمی دهید پس معصیت نکنید، هر آینه کسی که بنا میکند و خراب نمیکند بنایش بالا می رود هر چند کم باشد و کسی که بنا میکند خراب میکند بنائی ندارد.

درخت بهشتی و آتش سوزنده: 4- رسول خدا(ص) فرموده: کسی که سبحان الله بگوید خداوند درختی در بهشت برایش غرس می فرماید.

*مردی از قریش برخاست و عرض کرد: پس ما در بهشت درختان زیادی داریم؟ حضرت فرمود: آری ولی بترسید از اینکه آتشی بسوی انها بفرستید و همه را بسوزانید.

5- حسد ایمان را می خورد و نیست میکند چنان که هیزم آتش را.

حرامخواری عبادت را می سوزاند: 6- روز قیامت اقوامی هسند که با داشتن حسناتی مانند کوههای مکّه، امر می شود، ایشان را به آتش ببرند گفته شد: یا رسول الله(ص) آیا نمازگزار بوده اند؟ فرمود آری نماز می خواندند و روزه می گرفتند و پاره ای از شب را به عبادت مشغول بودند، لکن هرگاهبر اینان چیزی از دنیا پیدا می شد خود را بر آن می  افکندند، یعنی رعایت جهت حلال حرام را نمی کردند.

حقّ النّاس مانع قبولی است: 7- رسول خدا(ص) فرمود: به من امر شد که قوم خود را بترسان و بگو: داخل مشوید در خانه ای از خانه های من(یعنی مسجد)و حال آنکه برای بنده ای از بندگان من حقّی نزد شما باشد که به او ظلم نموده اید بدرستی که تا در محضر من به نماز ایستاده او را لعنت می کنم تا آن حقّ را بصاحبش برگرداند.

8- و نیز پیغمبر(ص) فرمود: خدایرا ملکی است که هر شب بر بیت المقدس ندا در می دهد: هرکس حرامی بخورد خدا هیچ عملی را از او نمی پذیرد نه واجب و نه مستحبّ.

عمل، تنها با پرهیزکاری پذیرفته می شود: 9- اگر آنقدر نماز بخوانید و بر پا بایستید که مثل میخهای کوبیده در زمین بشوید و آنقدر روزه بگیرید که در ضعف مانند چوبهای تراشیده شوید یا اینکه مانند کمانهای تیر خمیده گردید خدا این کارها را از شما نمی پذیرد مگر با ورع و تقوائی که شما را از گناه باز دارد.

گناه مانع استجابت دعا است: 10- گذار موسی(ع) بمردی از اصحابش افتاد که در سجده بود هنگامیکه بازگشت باز همان شخص را در سجده دید فرمود اگر حاجتت به دست من بود هر آینه بر آورده کرده بودم. خداوند به او چنین وحی فرمود که اگر آنقدر برای من سجده کند که گردنش خورد شود از او نمی پذیرم تا اینکه از آنچه که ناخوش آیند من است روی گرداند و به آنچه مطلوب من است روی آورد. یعنی از گناه پرهیز کند و عبادات را بجای آورد، و گرنه گناه جلو استجابت دعا را می گیرد.

عبادت حقیقی ترک گناهست: 11- اصل دین پرهیز از گناه است، از گناه بپرهیز،‌عابدترین مردمی با تقوی باش و اهتمام به عمل به تقوی داشته باش و از جز آن بپرهیز، به درستیکه عملی که پذیرفته شود کم نیست.

یعنی اگر از گناه دوری کردی عملت هر چند کم باشد قبول است و عملی هم که قبول شد از این نظر که پذیرفته شده ی ربّ العالمین است کم و کوچک نیست.

از گناه باید خودداری کرد: بنابراین اهل ایمان باید خیلی بترسند و زیاد مواظب خود باشند تا کار خیری که از آنها سر میزند و باید آنها را به درجات عالی و مقام قرب و جوار آل محمد(ص) برساند مبادا به واسطه ی بجا آوردن گناهی، باطل و ضایع شود. زهی خسران و زیانکاری که انسان به دست خودش سرمایه اش را هدر دهد.

تقسیم گناه کبیره و صغیره: اگر کسی از گناهان کبیره پرهیز نماید گناهان صغیره اش مورد مؤاخذه نخواهد بود و خدایتعالی به فضلش آنها را می آمرزد چنانکه در سوره ی نساء می فرماید: اگر از گناهان بزرگی که نهی کرده شده اید دوری کنید، گناهان شما را در گذریم و اجتنابتان را از گناهان کبیره کفّاره ی گناهان صغیره قرار دهیم و شما را در جای بزرگ و شریفی که بهشت است درآوریم.

شفاعت: کسی که گناه کبیره از او سر زده و توبه ننماید فاسق است و نمی شود در نماز به او اقتداء کرد و شهادتش پذیرفته نیست و پس از مرگ مستحقّ عقوبت است مگر اینتکه فضل الهی شامل حالش شده که از آن جمله شفاعت محمّد(ص) و آل است، چنانکه خودش فرموده شفاعتم را برای صاحبان گناهان کبیره از امّتم ذخیره کرده ام. و نیز فرموده: شفاعت من برای صاحبان گناهان کبیره از امّتم می باشد، اما نیکوکاران، یعنی ترک کنندگان کبائر، برایشان راه مؤاخذه نیست.

خودکشی به امید نجات!: مَثَل توبه نکردن یا گناه کردن به امید شفاعت مَثَل سم خوردن یا دست در دهان افعی کردن است به امید رسیدن طبیب و دوا کردن، که البتّه برخلاف حکم عقل است. زیرا پس از خوردن سم اوّلاً یقینی نیست که دسترسی به طبیب و دوا پیدا شود ثانیاً مداوا قطعی نیست شاید سم داخل خون گردیده و قلب را از کار انداخت همچنین کسی که گناه می کند از کجا یقین دارد که پس از مرگ فوراً بشفاعت شافعین می رسد؟

گناه زیاد ایمان را می برد: وآنچه از موارد شفاعت ذکر شده راجع وقتی است که شخص با ایمان از دنیا برود و گاه می شود که به سبب گناهان زیاد و تاخیر در توبه، نور ایمان از قلب بیرون رفته مبتلا به ظلمت شکّ و تردید بلکه انکار می گردد و به همین حال می میرد، مثل کسی که سم خورده و به قدری تاثیر کرده قبل از رسیدن طبیب هلاک می گردد، طبیب با مرده چه می تواند بکند؟ پس شفاعت شافعین ایشانرا سودی نمی دهد. برای اثبات این مطلب فقط به ذکر یک آیه و دو روایت اکتفاء می شود.

در سوره ی مبارکه روم می فرماید: «عاقبت کسانی که بد کردند و مرتکب گناه شدند این است که تکذیب و انکار آیات ما نموده و به آنها استهزاء نمایند.»

گناه،دل را سیاه می کند: حضرت باقر(ع) فرمود: نیست بنده ای مگر اینکه در قبلش نقطه ی سفیدی است، هرگاه گناهی کرد نقطه ی سیاهی از آن سفیدی بیرون می آید، اگر توبه کرد آن سیاهی برطرف می شود اگر در گناه فرو رفت و ادامه داد سیاهی قلب زیاد می شود تا اینکه تمام سفیدی قلب را می گیرد، هر گاه چنین شد صاحب چنین قلبی هیچ وقت رجوع به خیر نخواهد کرد اینست معنی فرمایش پروردگار عالم که می فرماید: نه چنین است بلکه غلبه کرده و بر دلهای ایشان زنگها نهاده آنچه را که انجام داده اند.

شهوات مانع محبّت است: گاه هم می شود که بواسطه ی زیادتی حبّ مال و شهوات و کمی یا نبودن محبّت اهل بیت(ع)، موقع مرگ، آل محمّد را فراموش می کند و فقط آنچه را که مورد علاقه ی شدید اوست در نظر دارد.

تاریکی گناه و نور توبه: در تفسیر آیه ی «خداوند سرپرست کسانی است که ایمان آوردند، ایشان را از تاریکی بیرون کشانده به روشنائی می برد» از حضرت صادق(ع) چنین رسیده که فرمود: «یعنی ایشان را از تاریکیهای گناهان به نور توبه و بخشایش می کشاند چون دوستدار(پیرو) هر پیشوای عادل و به حقّی (ائمّه ی هدی(ع) ) که از طرف خداوند منصوب اند هستند». و در معنی بقیّه ی آیّه ی «و کسانیکه کافر شدند سرپرست ایشان طاغوت است، آنها را از نور بیرون آورده به تاریکیها می کشاند» می فرماید: جز این نیست که به این آیه اراده فرموده کسانی را که بر نور اسلام بودند(تا خارج کردن از نور به تاریکی ها صدق کند) پس چون پیروی کردند هر پیشوای غیرحقّی را که از جانب خداوند نبودند بیرون رفنتد از نور اسلام به تاریکی های کفر پس خداوند برای ایشان واجب فرمود آتش را با کفّار.

معنی کبیره و صغیره: از مطالب گذشته ئاضح گردید که گناه بر دو قسم است: کبیره و صغیره. و خواصّ و آثار ترک کبیره یا ارتکاب آن دانسته گردید.

اینکه به بیان مراد از گناه کبیره و عدد آن می پردازیم: در این موضوع، علماء دارای اقوال مختلفی هستند که ذکر آن و نقض و ایرادهائی که شده است از وضع این رساله بیرون است،چون غرض اختصار و نفع عمومی است طالبین به کتاب شرح کافی و اربعین شیخ بهائی مراجعه کنند و چون قول جامع در این مساله که موافق با تحقیق و تصویب نوع علماء اعلام و مراجع تقلید است فرمایش مرحوم سیّد در عروة الوثقی در باب شرائط امام جماعت است به همین جمله اکتفاء می شود خلاصه ی فرمایش سیّد این است که برای تعیین گناه کبیره چهار راه است.

گناه کبیره چیست؟: 1- هر گناهی که در قرآن و حدیث یه کبیره بودن آن تصریح شده باشد(این قسم متجاوز از چهل گناه است که در اخبار اهلبیت(ع) تصریح شده و ما هم مطابق روایت بشرح آن می پردازیم).

2- هر معصیتی که در قرآن مجید یا سنّت معتبره وعده ی آتش بر ارتکاب آن بطور صریح رسیده باشد.یااینکه ضمناً باشد مثل فرمایش پیغمبر(ص):«من ترک الصّلوة متعمّداً فقد برء من ذمّة الله و ذمّة رسوله»، که وعدۀ عذاب در این روایت به کنایه است نه به صراحت. و دلیل این مطلب روایات کثیره ای است که حضرت باقر و حضرت صادق علیهما السّلام فرموده اند: گناه کبیره هر گناهی است که خدایتعالی وعدۀ اتش بر آن داده باشد. و از صحیحه ی حضرت عبدالعظیم که بعداً ذکر می شود معلوم می گردد که وعدۀ عذاب چه در قرآن باشد یا در سنّت ئ اخبار فرقی نمی کند.

3- هر گناهی که در قرآن یا سنّت معتبر از گناهی که کبیره بودنش مسلّم است بزرگتر شمرده شود ان هم کبیره است. مثلاً قتل نفس از جمله گناهانی است که کبیره بودنش به دو راه گذشته ثابت گردیده است. در حدیث صحیح این محبوب به کبیره بودنش تصریخ شده و در قرآن مجید یا سنّتی که معتبر است تصریح شود که فلان گناه از قتل نفس بزرگتر است آن گناه هم کبیره می شود فتنه کردن که در قرآن مجید می فرماید از قتل بزرگتر است: (و الفتنة اکبر من القتل)، پس یقیناً فتنه هم از گناهان کبیره است.

4- هر گناهی که نزد متدیّنین و متشرّعین بزرگ شمرده شود به طوری که یقین حاصل شود که بزرگی آن منتهی به زمان معصوم می گردد، مانند نجس نمودن مسجد از روی علم و عمد به قصد هتک احترام خانه ی خدا، یا پرتان کردن و انداختن قرآن مجید، به قصد هتک آن،و غیره. بنابراین اوّل گناه کبیرۀ منصوصه یعنی آنهائیرا که تصریح به کبیره بودنش شده ذکر نموده و بعد گناهانی که بیکی از سه زاه دیگر کبیره بودنش ثابت است تذکّر داده می شود.

اصرار بر صغیره هم کبیره است: از ان جمله اسن ابتلاء به تکرار صغیره که موجب کبیره شدن آن می شود چون مسلّم است که در اثر تکرار گناه صغیره در حکم کبیره می شود و ان شاءالله در بحث اصرار بر صغائر مفصّلاًذکر می شود پس حکمت و رحمت الهی در ابهام کبائر است تا بلکه به سبب ابهام و اجال کبائر، بندگان از سایر گناهان نیز پرهیز کنند تا مبادا در گناهان کبیره وافع شوند.

و از آن جمله است مبتلا شدن به تحقیر گناه صغیره که موجب کبیره شدن ان می شود چنانکه به یاری خداوند متعال ذکر می شود.


پنج شنبه بیست و یکم 8 1388
X